فارسی ششم -

محیا نصیری پور

فارسی ششم.

میشه انواع آرایه های ادبی رو بگید معرکه میدم

جواب ها

امیررضا

فارسی ششم

تشبيه : مانند كردن چيزي به چيز ديگر است با وجود ويژگي يا ويژگي هاي مشترك .     هر تشبيه چهار ركن دارد كه عبارتند از : الف : مشبه ( طرف اول ) : چيزي كه آن را به چيز ديگري مانند مي‌كنيم . ب : مشبهٌ‌به ( طرف دوم ) : طرفي كه مشبه را به آن مانند مي‌كنيم . پ : وجه شبه : همان ويژگي مشترك بين مشبه و مشبهٌ به است . وجه شبه را معمولاً از مشبهٌ به مي‌گيرند . هرگاه وجه شبه دور از ذهن باشد تشبيه زيباتر و خيال‌انگيزتر مي شود .  ت : ادات تشبيه : كلمه هايي هستند كه تشبيه را مي سازند از قبيل : مانند ، مثل ، شبيه و ... . مانند :  « زسم اسب مي‌چرخيد بر خاك    به سان گوي خون‌آلود سرها »  كه در اين تشبيه : سرها مشبه  ، گوي خون‌آلود مشبهٌ‌به ، ادات تشبيه به‌سان و وجه شبه كه برگرفته شده از گوي است ، چرخيدن مي‌باشد . تشخيص ( انسان نمايي ) : هر گاه به يك موجود غير انسان كار انساني را نسبت دهيم يا اعضاي انسان را به آن ها بدهيم ، از آرايه‌ي ادبي تشخيص استفاده كرده ايم . مانند : گرگ فرياد مي‌زند . هرچند گرگ هم نعره مي‌زند ولي فرياد زدن كار انسان است . يا خشم روزگار كه خشم را به روزگار نسبت داده ايم و اضافه‌ي استعاري ( مكنيه ) و تشخيص ساخته ايم . 4 ـ مراعات نظير : آوردن چند چيز مرتبط باهم از لحاظ نوع ، جنس ، زمان و مكان و ...( حداقل دو مورد ) در يك جمله يا مصراع يا بيت را مراعات نظير مي‌گويند . اين مراعات اگر ساختگي نباشد و سنجيده به كار رود بر زيبايي اثر مي‌افزايد . مانند :  « ارغوان جام عقيقي به سمن خواهد داد     چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد » ـ حافظ تلميح :   اگر نويسنده يا شاعر با كلمه يا كلماتي به داستان ، اسطوره ، حديث يا آيه اي اشاره كند و باعث به خاطر آوردن كل داستان ، اسطوره ، حديث يا آيه شود ، از تلميح استفاده كرده است .   « جانم ملول گشت زفرعون و ظلم او     آن نور روي موسي عمرانم آرزوست » ـ مولوي  « پدرم روضه‌ي رضوان به دو گندم بفروخت    من چرا ملك جهان را جوي نفروشم » ـ حافظ تضاد ( طباق ) : آوردن چند كلمه در يك بيت يا مصراع يا جمله كه باهم از لحاظ ظاهري يا معنايي متضاد باشند را تضاد يا طباق يا مطابقه مي گويند : « چه بايد نازش و نالش بر اقبالي و ادباري     كه تا برهم زني ديده نه اين بيني نه آن بيني» ـ سنايي كنايه :    اگر شاعر يا نويسنده جمله يا عبارتي را در كلام خود بياورد و منظور او ظاهر كلام نباشد ؛ بلكه به معنيِ معني توجه داشته باشد كه معمولاً همراه با استدلال است . لازم به ذكر است كه معني ظاهري كلام هم ممكن است درست باشد ولي منظور گوينده معني دروني كلام است مانند :  ـ فلاني ريش سفيد است . يعني با تجربه است در حالي كه معني ظاهري هم درست است ولي با استدلال مي فهميم كه هر ريش سفيدي حوادث زيادي را تحربه كرده است و باتجربه است .  ـ هنوز دهنش بوي شير مي‌دهد . يعني بچه و كم تجربه است . مي دانيم زماني دهن بوي شير مي دهد كه انسان بچه باشد و نشان بچه بودن بوي شيري  است كه از دهان مي‌آيد . واج‌آرايي :   اگر يك واج ( صامت يا مصوت ) در يك بيت يا مصراع يا سخن تكرار شود و باعث يك نوع موسيقي در كلام باشد ، واج‌آرايي نام دارد . واج آرايي صامت ها بهتر از مصوت هاست .   « رشته‌ي تسبيح اگر بگسست معذورم بدار    دستم اندر ساعد ساقي سيمين ساق بود » ـ حافظ س  « شب است وشاهد و شمع و شراب و شيريني   غنيمت است چنين شب كه دوستان بيني » سعدي ش  « زين بي‌خردان سفله بستان    دادِ دِلِ مردمِ خردمند » ـ بهار د وـِ

سوالات مشابه